چالش‌های کوچک آزارنده (۱) اونی که بیشتر می‌فروخت کمتر می‌گرفت

یکی از درگیری‌های مجموعه‌هایی که تیم فروش و کلاً فروشنده دارن، تعیین نحوه پرداخت حقوق فروشنده‌هاست.

اینکه حقوق ثابت بدیم یا درصدی؟ یا هر دو؟

اگه درصدی باشه چه درصدی بدیم؟ جریمه چطور؟ پاداش چطور؟ اصلاً هدف فروش (تارگت) چقدر باشه؟

نمیخوام همه اینها رو اینجا بررسی کنم، فقط میخوام به عنوان شاهد، یک داستان واقعی بگم از سختی‌های این مساله به ظاهر کوچیک.

شروع کنیم:

ما توی کافیا سه تا فروشنده داشتیم. هرکدومشون بالای ۲ سال بود که پیش ما بودند. معمولاً ابتدای هر فصل تارگت اون فصل رو تعیین می کردیم. یعنی تا اون روز حداقل ۸ بار تارگت ها رو تعیین کرده بودیم. اما حتی بعد از این همه تجربه، بازهم برای بار نهم مشکل داشتیم.

مشکل چی بود؟

توی جلسه تعیین تارگت، یکی از بچه ها اول شروع کرد به گلایه از اینکه با این تارگت ها و با این فرمول حقوق، و با این تورم واقعاً کار کردن سخته.

منم مثل هر مدیری که دوست نداره هیچ گلایه ای بابت حقوق و مزایا بشنوه، با محلی کامل تحمل کردم تا همکارمون غرهاش تموم بشه و بریم سراغ اعلام تارگتی که درنظر گرفته بودم.

تارگت سه ماهه بعدی رو اعلام کردم و تقریباً به زور موافقت بچه ها رو گرفتم و جلسه تمام.

اما تمام نشد.

بعد از جلسه همون همکار منتقد، پیام داد که حالا که تارگت ها رو کم نمی کنی، حداقل عادلانه اش کن.

گفتم عادلانه یعنی چی؟ گفت یعنی اینکه منی که بیشتر میفروشم از اون یکی همکارم که کمتر میفروشه حقوق اون ماهش کمتر نشه.

گفتم امکان نداره. فرمولی ک چیدم خیلی دقیقه. دوساله داره جواب میده.

چک کردم. همکارم راست می گفت.

ماه قبل، اون ۳۰ درصد بیشتر از اون یکی همکار فروخته بود و حقوقش نه تنها برابر نشده بود که حدود ۲۰ درصد هم کمتر بود.

به هم ریختم.

نه فقط به خاطر اینکه حق فروشنده خوبم داشت ضایع میشد. بیشتر به خاطر دردسر جدید برای فرمول جدید.

باید فرمولی که دو سال قبل با کلی بدبختی و چکش کاری تعیین کرده بودم رو دوباره تغییر میدادم 🤕

البته راه ساده تری هم داشت: زیاد کردن تارگت همکاری که اون ماه کمتر فروخت و بیشتر گرفت. همین کارو کردم 😈

اینجوری همکار ناراضی حقوقش بیشتر نشد، اما راضی شد.

منم طبیعتاً برای اینکه مجبور نبودم بیشتر بدم راضی بودم 👿