روزنوشت

کتاب دیگر اخبار نخوانید

دیگر اخبار نمی خوانم (تا اطلاع ثانوی!)

 

راستش نمی دونم خبر پایی (پایین مداوم اخبار!) چقدر بد یا چقدر مفید هست.

اما همین که از چند آدم معتبر از جمله دارن هاردی و محمدرضا شعبانعلیِ خودمان شنیده بودم که اعتیاد به اخبار ضرر داره، برام کافی بود تا به دوری از اخبار فکر کنم (دارن هاردی توی اثرمرکب از رژیم رسانه ای صحبت می کنه و محمدرضا هم در اینجا و اینجا)

دوبار برای فرار از خبرپایی تلاش کردم. خوشبختانه بار دوم موفق شدم.

اون هم پس از تحمل یک دوره سه ماهه رگبارهای خبری:

از ترور سردار سلیمانی و ماجرای هواپیمایی اوکراینی بگیر تا خطر جنگ و انتخابات مجلس و بعدش شیوع کرونا.

این سه ماه (دی تا اسفند ۹۸)، چنان غرق در اخبار شدم که خودم حالم بد شد.

نبود خبری که نخوانده و نماند تحلیلی که ندیده باشم.

اما دوران قرنطینه نوروزی به کمکم اومد.

روز دوم فروردین سایت تابناک را باز کردم و از سر عادت تیترها رو نگاه می کردم، که یک دفعه به خودم اومدم و گفتم دیگه بسه.

صفحه رو بستم و دیگه تا امروز باز نکردم.

الان ۶ ماهه که هیچ سایت خبری رو باز نکردم (تا امروز، ۲ مهر ۹۹)

کانال های خبری تلگرامی و پیج‌های اینستاگرامی و هر نوع رسانه مجازی دیگه هم مشمول این محدودیت میشن.

البته در مواردی، پیش اومده که دنبال اطلاعاتی کاربردی می گشتم (مثلاً شرایط گرفتن وام خرید مسکن) و گوگل مقاله ای از یه سایت خبری رو بهم پیشنهاد داده بود.

فقط در این صورته که یه سایت خبری  شانس دیده شدن روی لپ تاپم رو پیدا می کنه.

 

چی از دست دادم؟ چی به دست اوردم؟

اینکه چی به دست اوردم رو دقیق نمی دونم. شاید چند صد ساعت وقت بیشتر برای کارهای دیگر. (قبل از این موفقیت، روزی حدوداً ۲ ساعت خبر و تحلیل می خوندم که توی شش ماه، میشه ۳۶۰ ساعت).

اما چیزهایی که از دست دادم، شاید جالب‌تر باشه:

  •  ۱۰روز بعد از برگزاری فینال جام حذفی، نتیجه مسابقه رو متوجه شدم. اونهم توی آرایشگاه از زبون یکی از مشتری‌ها
  • آمار دقیق روزانه مبتلایان به کرونا رو نمی دونم.
  • قیمت دلار رو از یکی از همکارام می پرسم و این شاید کمی من رو بی اطلاع نشون بده. اما درعوض حس خوبی به همکارم میده، وقتی با صدای بلند میگه دلار امروزم رفت بالا.
  • قیمت روز ماشین رو هم نمی دونم. البته قبلاً هم نمی دونستم! چون همون موقع هم نمی تونستم ماشین خوب بخرم 🙂

 

چطور از اخبار مطلع میشم؟

توی پاراگراف قبلی غیرمستقیم لو دادم. دوستان و اطرافیان.

البته کانال های غیرخبری تلگرام هم گاهی خبرهای مهم رو با یکی دو روز تاخیر بهم میگن (مثلاً کانال اقتصادی که اوضاع بورس رو توضیح میده)

جالب اینجاست که در شروع این بازی، من برای خودم فقط اخبار اینترنت رو ممنوع کرده بودم.

اما خوشبختانه با رام شدن میل خبرپایی اینترنتی، تلویزیون هم کم‌کم برام غیرجذاب شد.

در مواردی، گاهی سری به بخش های خبری تلویزیون میزنم، اما درگیرش نمیشم.

یعنی دیدن اون بخش خبری، فرقی با دیدن فوتبال برام نداره.

بنابراین منبع اصلی تامین اخبار من، همکارام و اطرافیان هستند.

خوشبختانه اخبار خیلی مهم، خیلی زود و ظرف یکی دو دقیقه سر میز ناهار به گوشم میرسه. بنابراین چندان بی خبر هم نیستم.

 

پیش بینی من از آینده این برنامه چیه؟

همین که به یه رژیم مفید و خودخواسته مقید شدم، به تنهایی انقدر حس خوب بهم میده که فکر می کنم برای دست کم یکی دو سال آینده ادامه پیدا کنه. چه دستاورد جانبی داشته باشه چه نه.

اما یه دستاورد مهم دیگه داره که هرچی میخوام نگم، وجدانم نمیذاره:

راستش، گفتن اینکه من مدتهاست اخبار رو پیگیری نمی کنم کلاس داره!

شبیه کلاسی که بعضی دوستان برای خودشون میزارن و میگن من تلویزیون ایران رو اصلاً نگاه نمی کنم 😉

 


 

پانوشت۱: این مطلب را در زیر یکی از پست های سایت باارزش متمم به عنوان کامنت نوشتم. عنوان پست این بود: دیگر اخبار نخوانید (کامنت من)

 

 

مطلب قبلی من ↓

یک پیام تبریک متفاوت و دوپهلو برای روز معلم

یکی از دانشجوهای قدیمی، روز معلم رو اینجوری به من تبریک گفته:

«استاد عزیزم. روزت مبارک

امیدوارم همانند شهید مطهری در خون خود بغلتی»

به نظر شما نیت این دانشجو چی بود؟
۱-آرزوی شهادت
۲- آرزوی هلاکت

 

پانوشت ۱: البته در حسن نیت این دانشجو همین بس که بعد از سه سال مرا به خاطر آورده.

مورد داشتیم که در مطب دکتر، دانشجویی را به اسم صدا زدم و به او سلام کردم. کلی به خودش فشار آورد و گفت: استاد خیلی قیافتون برام آشناست. ولی فامیلتون یادم رفته 🙁

پانوشت ۲: بعد از هفت سال تدریس در دانشگاه، سال ۹۸، این مکان مقدس و دوست داشتنی را بوسیدم و برای کسب روزی بیشتر راهی شیراز شدم تا در بازار -این مکان نامقدس و دوست ناداشتنی – کار کنم. اما وقتی پولش را مقایسه می کنم با درآمذ تدریس، می بینم چندان هم دوست ناداشتنی نیست 🙂

کرونا احمق‌ها را رو می‌کند!

داستان از این قرار است که در روزهای سخت کرونایی، چند نفر از مراجع تقلید مردم را به دعا کردن دعوت کردند.

و البته همین مراجع حکم به تعطیلی نماز جمعه و زیارت دادند.

اما توصیه مراجع به دعا، برای بعضی روشنفکرنماها دستمایه طنز شده، تا آنجا که آن را با آب و تاب در شبکه های اجتماعی پخش کرده اند.

روشنفکرنماها حرفشان این است:

ببین، اینها چه احمق هایی هستند که می گویند برای درمان کرونا در کشور دعا کنید!

و حرف من این است:

 این روشنفکرنماها همان قدر احمق هستند، که لیس‌زنندگان ضریح احمق‌اند.

 

چرا؟

چون هر دو دسته، یک طرف قضیه را گرفتند و عقل‌شان توان دیدن طرف دیگر را ندارد:

لیس‌زنندگان، حماقت‌شان در این است که فکر می‌کنند یک ضریح مقدس جلوی بیماری را می‌گیرد، حتی اگر آلوده به ویروس باشد.

حماقت آنها وقتی بیشتر دیده می شود که بدانیم صاحبین آن ضریح (یعنی بیشتر امامان معصوم) با سم از دنیا رفتند. یعنی خداوند اثر سم را بر بدن آنها از بین نبرد.

و حماقت روشنفکرنماها در این است که نقش مسائل ماورا الطبیعه (متافیزیک) را در انسان و سلامتی او و تقویت سیستم ایمنی‌اش نمی‌دانند.

و حماقت‌شان وقتی بیشتر خودش را نشان می‌دهد که بدانیم علم روانشناسی سال‌هاست اثر اعمال معنوی (دعا، نیایش، شکرگزاری، مهربانی و …) را ثابت کرده.

 

راستی نوذر! تو جزو کدام دسته از این احمق ها هستی؟

جزو آنها که عقل را تعطیل کردند و فکر می کنند ضریح آلوده، کرونا را منتقل نمی کند؟

یا جزو آنها که عقل را تعطیل کردند و پدیده ای به نام دعا را که از هزاران سال قبل از پیامبران و افراد معنوی به ارث رسیده زیر سوال می برند؟

کرونا نمی داند که ما مسلح نیستیم!

شاید اسم شیوع به گوشتان خورده باشد.
فیلمی با داستانی بسیار شبیه این روزها.
داستان همه‌گیری یک ویروس شبیه کرونا. که حتی با دست دادن هم به دیگری سرایت می کند.

یک دیالوگ در این فیلم هست که شاید شنیدنش برایتان جالب باشد.
مسئول مرکز مبارزه با این بیماری که موفق شده بود واکسنش را درست کند، بعد از واکسن زدن به پسر یکی از همکارانش به پسرک دست می دهد. بعد از او می پرسد :

می دونی معنی دست دادن چیه؟ در قدیم دو نفر که می خواستند به هم نشان بدهند مسلح نیستند، به هم دست می‌دادند و با این کار، ثابت کنند که خطری طرف مقابل رو تهدید نمی کنه … نمی دونم ویروس هم این رو میفهمه یا نه!

——————

>> دیدن فیلم شیوع با دوبله فارسی در آپارات

>> دانلود فیلم از آپارات با کیفیت ۴۸۰ | ۴۰۰ مگابایت

اگر فیلم رو دیدید، خوشحال میشیم نظرتون رو بدونیم. این پایین بنویسید ↓